arsamarsam، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

آرسام عشق مامان آرزو و بابا مازیار

گل پسر جات راحته؟

سلام به پسر شیطون و وروجک خودم که اصلا تو شکم آرامش نداره و مدام در حال فوتبال بازیه. گاهی بابا دست میزاره و میخنده.برام سواله که تو اون تو چه کارمیکنی؟ حرکاتت از دور هم معلومه و مدام شکمم میپره.امیدوارم حداقل مثل خواهریت اومدی بیرون اروم باشی.الان اوخر هفته 31 هستم و از 4شنبه میرم تو 32.از 21 تیر به بعد هم منتظر اومدنتیم.بوسسسسسسسسسسسس از راه دور برای شیطون خان اینجا تو هفته 29 هستم یعنی تو 7 ماهگی اینجا عید سال 93 هست و شما تو 6 ماهگی هستی ...
6 خرداد 1393

روز مادر

پسرم بی صبرانه منتظرم تا باز هم مادر بودن رو با تو تجربه کنم هرچند پیش از تو خداوند برکت رو به خانه  ما هدیه کرده و تو دومین برکت الهی خواهی بود. حدود 2ماهم نیم دیگه تو بغلمی به لطف خدا. منتظرتیممممممممممممممم وروجک
1 ارديبهشت 1393

ای جونـــــــــــــــــم

ای جونم  قدمات رو چشام بیا و مهمونم شو گرمی خونم شو ببین پریشونه دلم  بیا و آرومم کن ای جونم میخوام عطر تنت بپیچه تو خونم تو که نیستی یه سرگردونه دیونمممممم ای جونم بیا که داغونم ای جونم  عمرم  نفسم  عشقم  تویی همه کسم  آی که چه خوشحالم   تو رو دارم  ایییییی جونم ای جونم دلیل بودنم   عشقم    مثل خون تو تنم   آی که چه خوشحالم تو رو دارمممم ایییی جونم ای جونم  خزونم بی تو ابره پر بارونم   بیا که قدر بودنتو میدونم تو میدونی اگه بگی که میمونی،  منو به هرچی میخوام میرسونیییییییی ، تو که جونی ،بیا بگو که میمونی اییییییییی جو...
16 فروردين 1393

با یاد او

سلام بهاری من به جوجه 23 هفته و4روزه ای که تو دلمه و من منتظرشم. آبان ماه سال 92 برای بار دوم فهمیدم دارم مادر میشم.یه کنجد فسقلی شروع کرد با هورمونهای من بازی کردن. چقدر حالت هام با آدرینا فرق داشت.سر آدرینا من فرز و آروم بودم ویار نداشتم و جز عفونت کلیه که واسه سرما خوردگی بود و یکم گوش درد مشکل دیگه نداشتم. اما سر این کنجد در 3 ماه اول مدام حالم بد بود غروبها دلم میگرفت و همش بغض داشتم نسبتا هم سنگین تر و بد ویار تر شدم. تو تودلم بودی که رفتیم عروسی آناهیتا و امیر خیلی هم رقصیدم اما با ترس و لرز. کم کم بزرگر شدی .آدرینا میاد شکممو میبوسه و میگه من خواهریشم. از روزی که فهمیدم باردارم یه دل سیر دخترمو بغل نکردم.دخت...
7 فروردين 1393