arsamarsam، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

آرسام عشق مامان آرزو و بابا مازیار

رهایی ازواکسن وپستونک

1394/10/20 23:39
نویسنده : مامان آرزو
111 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل خوشگل مامان.

بالاخره یک سال و نیمت شد.هرروز بزرگتر و بزرگتر میشی.شیطون تر و آتیش پاره تر. و من هرروز عاشق تر.

16دی ماه واکسن یک و نیم سالگیتو زدیم.چه شب بدی بود.تا 4 صبح گریه کردی.ازرو پام میزاشتم پایین جیغ میکشیدی.دستت درد میکرد.الهی قربونت برم.دست چپت رو با دست راست نگه داشته بودی تکون نخوره.اوشب فقط4ساعت خوابیدیم.روز بعدش یکم بهتر بودی.الان 4روزی گذشته.اما فردای روز واکسن یعنی 17 دی پستونکت گم شد.نرفتیم بخریم.تصمیم یهویی گرفتیم از پستونک جدات کنیم.البته تا الان که 3روز گذشته خیلی ساده تراز آدرینا جدا شدی.حالا امشبم ببینیم چطور رد میشه.تقریبا خیلی کم بهونه گرفتی.ممنونم از آرامشت.

البته امیدوارم تو از شیر گرفتن و پوشک هم همکاری داشته باشی.

فینگیل من کم کم قصد حرف زدن داری.آ (آب) چیوووو(این چیه) مامان بابا .ددر و الو از کلماتته.

تلفنی هم که واویلا میشینی عین یه آدم بزرگ حرف میزنی و البته همیشه با مومو و بعد بوبو.

از دست بزنتم که چی بگم.موهای آدرینا یا منو میگیری تو دستت د بکش.

وقت خوابیم میپری رو شکممون.میری رو آریا میخوابی.وقتی لج میکنی یا عصبانی هستی جیغ بنفش میکشی.وقتیم کارمون داری گوشی ،مویی هرچی دم دستت بیاد میکشی تا دنبالت بیاییم.

راستی شعر مورد علاقت پیر مرد مهربون مزرعه داره.تو مزرعش یه گاو چشم سیاه داره.گاوا شیر دارن اونو دوست دارن   مومو میکنن مومو میکنن...... هست زود میرقصی با هاش

در خونه هم که باز میشه در میری خونه خاله الناز.

وقتی هم گرسنته صندلی غذاتو میکشی سمت آشپزخونه که یعنی غذاااااااا

خلاصه که عشق مایی.شیطون و بلا.امیدوارم مثل آدرینا آروم باشی که بعید میدونم.تازه تو حسودی اونو میکنی تا اون حسودی تورو.کار روزگاره دیگه

پسرم عشقم خوب و سالم بزرگ بشو همه زندگی من بند به شماهاست.

عاشقتم تا دنیا دنیاست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)