روز مادرم
یادت هست...؟اسم قاشق را گذاشتی قطار هواپیما کشتی....تا یک لقمه بیشتر غذا بخرم.
شدی خلبان ملوان و لوکوموتیو ران....به من میگفتی:عزیزم غذا بخور تا زود بزرگ بشی...شیره بزرگ بشی...حالا من بزرگ شده ام ،تو بزرگتر...حالا قوی شده ام و تو ضعیف تر...
کاش من هیچ وقت بزرگ نمیشدم تا تو همانطور جوان بمانی...
کاش هیچ وقت قوی نمیشدم که الان ضعف رو در صورت زیبایت نبینم....
دستهایت را نوازش میکنم،تا تمام خاطرات خوب زندگیم را بیاد آورم.
سلامتی مادر که خمیده ترین ایستاده دنیاست
مادرم روزت جاودان و تو در کنارم همیشه باشی.
منو بخاطر جونی کردنم ببخش و حلالم کن.حالا که مادرم میفهمم که چی کشیدی.
مامانم منو بخاطر دوستت دارم نگفتنها تنها بخاطر خجالتم ببخش.
خاک پاتو ودستهای مهربونتو میبوسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی